میرآبی در مطلبی که در روزنامه ندای هرمزگان به چاپ رسیده است، نوشت : وقتی در مرکزی بسیار حساس و حیاتی (نظیر بیمارستان) گافی به این بزرگی (ناپدید شدن جمجمهی بیمار) رخ میدهد. مدیران بالا دستی (معاونت درمانِ استان) برای جبران خسارت و جلوگیری از خطاهای احتمالی و بازگشت اعتماد عمومی، در اولین فرصت باید رئیس بیمارستان میناب را برکنار و فرد شناخته شده و کاردانی را که مورد پذیرش سیستم و هماهنگ با ساختار بود را جایگزین مینمود.
اما گویا باید به همهی این احتمالات، خیالات و فکت افکار عمومی در جبران از این ضایعهی سونامیوار، افسوس خورد و خودخوری کرد.
زیرا با گذشت بیش از یک ماه و قول دکتر زارعی، (معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان) نسبت به پیگیری و برخورد با خاطیان نه تنها هیچ اقدامی صورت نگرفت، بلکه مسبب اصلی این قصور یعنی مسئول پاتولوژی (آزمایشگاه) به کار خود در همان سمت ادامه داد و بدتر از همه اینکه رئیس بیمارستان به جای پذیرش اشتباه و عذر خواهی، سیاست فرار به جلو را اتخاذ نمود و با سیاه نمایی مقصر اصلی این وضع را دکتر سورانی (جراح بیمار) دانست و از وی شکایت به عمل آورد.
با گذشت زمان وقتی رویدادهای بعد از ماجرا را کنار هم میگذاریم درمیابیم که حق با همان منبع آگاهی بود که نخواسته بود نامش فاش شود. او به روزنامه اعتماد گفته بود: «پس از این موضوع مسئولان بیمارستان دنبال این بودند تا گم شدن استخوان جمجمه را گردن هر کسی که میتوانند بیندازند. از خانواده بگیرید تا پزشک و پرستار بیمارستان. مسئولان بیمارستان معتقد بودند که چنین بیماری با آن شرایط اصلاً نباید عمل میشده، چون توقع مردم شهرستان از کادر درمانی بیمارستان بالا میرود. پس از این ماجرا وقتی برای بازرسی آمدند، عنوان کردند که اشکال از آزمایشگاه بوده است.»
از قول این منبع آگاه: برای بازرسان هویت خطاکار (مسئول آزمایشگاه) محرز و مشخص میشود و آنها گزارش خود را تقدیم معاونت درمان میکنند.
اما دکتر زارعی که در ۲۶ مرداد قول پیگیریها و برخورد را داده بود. چند روز بعد در ۲۹ مرداد با کم اهمیت جلوه دادن موضوع در واکنش به روزنامه اعتماد میگوید:
«یخچال آزمایشگاهی بیمارستان، گاوصندوق نبوده که چیزی گم نشود.»
«افکار عمومی فکر میکند چه اتفاق حادی افتاده است! در صورتی که این موضوع عجیب نیست و امکان دارد استخوان جمجمه از اتاق عمل تا رسیدن به آزمایشگاه گم شده باشد. در کل گم شدن استخوان جمجمه برای بیمار تهدید کننده حیات نیست.»
مَرد مؤمن میفهمید در مورد چی حرف میزنید؟ در مورد مرکزی با تشکیلاتی بسیار مهم که آخرین امید و پناه مردم برای ادامه حیات شان است.
مگر کیک یا غذای نذری است که صاحب مشخصی نداشته باشد و توی راه ناپدید شود!؟ این نوع اظهار نظرهای مزحک و چندش آور نه تنها افکار عمومی را اقناع نمیکند بلکه ریختن بنزین بر آتش است و موجب سلب اعتماد عمومی از سیستم درمان شده و انزجار و نفرت مردم را از مسئولان این دستگاه بالا میبرد.
یک پزشک در چنین مقامی با نحوه و نوع عملکردش تأثیری غیر مستقیم بر سلامت جان و روان مردم میگذارد. عطف به سابقه،بر اساس سلسله مراتب اعضا و پزشکان زیر مجموعهاش برای حل مناقشه به او پناه میبرند. بنابراین نه تنها باید مستقل عمل کند بلکه زبانش باید شستهرفته و ادبیاتش عاری از تهدید و توجیه باشد و با سعه صدر، مدارا و تساهل همچون یک قاضیِ با تجربه در نهایت نتیجهی اقداماتش به سود دستگاه و افکار عمومی تمام شود. نه اینکه بعد از ۵۰ روز و گزارش بازرسی به فاصلهی ۴۸ ساعت، گویی نه خانی آمده است و نه خانی رفته است.
و اما در ادامه، ماجرا پیچیده تر هم میشود و با فاش شدن بخشهای دیگری از داستان، حقایق ناخشنودی از سهل انگاری و عدم کاردانی رئیس بیمارستان میناب به چشم میآید. شکایت از پزشک بیمار از سوی ایشان سبب میشود تا دکتر سورانی به منزلهی روشنگری گزارشی مفصل و مکتوب از ریز ماجرا تهیه و به پزشکی قانونی ارسال نماید.
در گزارش آمده است: «تحویل نمونهی اشتباهی بیمار دیگری توسط پرسنل آزمایشگاه نشانهی وضعیت بسیار شومی از نبود نظارت و اختلالات ساختاری مسئول فنی آزمایشگاه و بیمارستان است… چه بسا از عمد این اقدام جهت لاپوشانی گم کردن نمونهی اصلی و یا جهت تخریب وجههی تیم درمان توسط مسئول فنی آزمایشگاه (خانم دکتر یادگاری و آقای دکتر صالحی) یا حتی… که خود قابل طرح از نظر دعوای حقوقی و کیفری است. جدای از آن پزشک مسئول فنی آزمایشگاه سرکار خانم مرضیه یادگاری به شماره نظام پزشکی ۱۴۲۰۸۵ فاقد پروانه طبابت فعال در شهر میناب است که به عنوان مسئول فنی در مکانی بسیار مهم مرتکب تخلف شده است. در بررسی به عمل آمده در سایت نظام پزشکی و مراتب اداری، ایشان دارای پروانهی شهر سیریک تاریخ گذشته بوده است و اینکه چگونه در میناب مسئول فنی آزمایشگاه شده و ابقا شده جای بررسی از نظر تخلفات اداری دارد و قابل پیگیری است»
در پایان این گزارش که در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ و در ۶ صفحه تنظیم شده، دکتر سورانی به رئیس بیمارستان و همسرش توصیه میکند: «به شکل مکتوب از کلیه کادر درمان که سعی در ایجاد افترا نسبت به آنها داشته و همینطور خانواده بیمار، عذرخواهی و دلجویی کند تا بلکه مورد عفو قربانیان قرار بگیرد»
وقتی گزارش دکتر سورانی را خواندم به یاد سریال طنز «در حاشیه» مهران مدیری افتادم که تنها پس از پخش چند قسمت توقیف شد.
اینکه رئیس بیمارستان از پزشک جراح در لباس و دستکش استریل سر عمل بخواهد با گوشی موبایل حرف بزند و با اصرار زیاد از وی بخواهد حالا که عضو اصلی گم شده، عضو بدلی را جایگزین کند (به نقل از دکتر سورانی در گزارش) از همان حقایق تلخ روزگار است که مدیری ۹ سالِ پیش در قالب طنزی سیاه و تلخ به مقامات هشدار داد، ولی آنها با اعمال فشار از راه توقیف سریال صورت مسئله را پاک کردند. در حالی که چنین وضعیتی گویا سریال ادامهدار بیمارستانهای دولتیِ ماست.
در همان گزارش اعتماد آمده است که طی یک ماه گذشته چند کودک بر اثر عدم رسیدگی موثر و سهلانگاریِ کادر درمان در بیمارستانهای مختلف جان سپردهاند و از کادر پزشکی شکایت کردهاند.
وقتی مسئول آزمایشگاه بورد تخصصی نداشته و پروانه فعالیتاش مغایر با اشتغال در بیمارستان میناب بوده (نقل به مضمون) و همسر رئیس بیمارستان است، طبیعی است که مرکز تحت کنترل خود را جدی نمیگیرد و به دنبال آن فاجعه رخ میدهد. اگر مسئول آزمایشگاه شخص غریبهای بود، آیا آن وقت هم رئیس بیمارستان به دنبال آن بود که دیگران را محکوم کند؟ یا شخص خاطی را محاکمه میکرد؟
همه میدانیم با این سیلِ مهاجرتی که از سوی پزشکان و پرستاران در پیش است و امکانات و بودجه بیمارستان بسیار ناچیز است و مدیریت و خدمات رسانی علیالخصوص در بیمارستانی با ابوه مشکلات در شهرستانی چون میناب، کار بسیار مشکل و طاقت فرسایی است. ما منکرآن نیستم. باید واقعیتها را دید. اما ناراحت کننده این جاست که پس از یک قصور سهوی و احتمالی، این قشری از جامعه که به عنوان افراد متخصص، تحصیلکرده و دانا محسوب میشوند نمیخواهد خطاها و اشتباهات خود را بپذیرد و بدتر اینکه مدعی و طلبکار هم میشوند. ضمن اینکه مافوق شان هم نمیخواهد با یک داوری و تصمیم درست درصدد جبران خسارت بر آیند.
پذیرش مسئولیت در چنین مراکزی شبیه کار در اداره مخابرات، آب و فاضلاب، مسکن، اوقاف و از این قبیل نیست که خطا و قصور پرسنل منجر به سرخوردگی و ناراحتی و عقب افتادن کار مردم شود، در این مرکز قصور به قیمت جان انسان تمام میشود. طبیعی است که انتظار میرود با همین شرایطِ دشوار و غیر استاندارد، پزشکان و کادر درمان نهایت تلاش و فداکاری خود را اعمال نمایند. به عبارت دیگر به مسئولیت حساس و خطیر خود با ارزشهای انسانی پای بند باشند. مثل کجا؟ آنجا که دکتر سورانی به علت کمبود تجهیزات و با حداقل امکانات کار بازسازی مشی تیتانیومی را با صرف ۵ ساعت به شکل دستی برای بیمار خود انجام میدهد.
مثل عملکرد خوب دکتر کدخدایی و زحمات بی شائبه دکتر دهقان که به علت کمبود نیرو در این قسمت حساس ماهانه حدود ۱۵ جراحی سخت و موفق مغز انجام میدهد.
مثل آنجایی که دکتر یدالله رئیسی (مدیر قبلی بیمارستان) با خیرین وارد مذاکره میشود و بعضی اقلام و تجهیزات مورد نیاز و ضروری بیمارستان را از این طریق تهیه مینماید. اقلام مصرفی و مورد نیاز عمل را از شرکتهای معتبر و با کیفیت مهیا میسازد. همینطور با رایزنی، بعضی پزشکان را به واسطهی دوستی و اعتباری که دارد از کلان شهرها به میناب جذب میکند.
بعضی ریزه کاریها و اقدامات در این دستگاه شاید چندان به چشم نیاید و جزء وظایف تعریف شدهی سازمانی آنها نباشد، ولی برای ارتقاء دستگاه و همینطور درمان و سلامت بیماران بسیار موثر است.
اگر دکتر صالحی رئیسِ با منطق و اخلاقمداری بود در صدد بر نمیآمد تا خطا را با یک خطای دیگر جبران کند. با یک پوزش و عذر خواهی میتوانست قضیه را فیصله دهد و در آینده از این ماجرا به عنوان اندوختهای از تجربه بهره ببرد. متأسفانه مشکل عمدهی ما انسانها دقیقاً همین جاست که حاضر نیستیم خطاهای خود را بپذیریم.
پانوشت:
گویا چند روزی است دکتر زارعی از معاونت درمان استعفا داده است. بنابراین مسئولیت رسیدگی از این پس بر عهده جانشین ایشان دکتر کمالی است.