از دیروز تا چون حالا در اخبار رسانههای استان و فضای مجازی، خبر تیراندازی پلیس به جوانی که گویا طاقه پارچه حمل میکرده پر بازدید شده و خانواده متوفی از مسئولین خواستار پیگیری ماجرا هستند.
واقعیت این است که خبر تلخ و بسیار اندوهگین بود. مخصوصاً زمانی که میدانیم اقلام مرحوم چند طاقه پارچه بوده است.
آنچه که در اطلاعیه پلیس آمده، گویا مأموران یگان تکاوری که ابتدا هشدار و سپس اقدام به تیراندازی کردهاند،به نظر می رسد از نوع اقلام مرحوم مطلع بودهاند، در چنین شرایطی حتی اگر فرد اقدام به فرار کند، از پلیس انتظار میرود نهایت خویشتنداری و احتیاط را در دستور کار قرار دهد.
پلیس حتی اگر قصد متوقف کردن قاچاقچی را دارد (که این حق ذاتی و طبیعی آنهاست)، ابتدا باید چرخهای لاستیک را هدف قرار دهد. طاقه پارچه، نوشیدنیهای حلال خارجی، پتو، L.C.D و اقلامی از این دست چیزی نیست که جوانان ما بهخاطرش جان خودشان را دست بدهند.
اگر به آمارهای رسمی نگاهی بیندازیم درمییابیم که هرمزگان در کنار سیستان و بلوچستان و خراسان شمالی از فقیرترین و محرومترین استانهای کشور به حساب میآید. از این آمار هم حتماً همه اطلاع دارند که حدود ۳۰ میلیون از جمعیت کشور در فقر مطلق به سر میبرند؛ یعنی معادل یکسوم کل جمعیت کشور که قطعاً سهم این استانها (از معادل یکسوم) بیشتر است.
وقتی اقتصادِ بسیار آشفته و بیمار کشور روزبهروز دارد مردم را فقیرتر میکند، خب معلوم است که خانوادهها برای تأمین امرار معاش به ناچار باید به هر دری بزنند.
مردم اینجا از حق ویژه تهلنجی برخوردار نیستند و راه میانه و شفاف و مدونی هم وجود ندارد. در این خصوص روی کاغذ «حق دادوستد با کشورهای عربیِ همسایه براساس میزان مشخصیِ از درآمد که از راه دریا محقق شود» به مردم داده نشده. یا باید اقتصاد کشور درست شود و قیمت حاملهای انرژی دقیق و واقعی اصلاح گردد، یا به مردم مرزنشینِ دریایی اجازه واردات و حملونقل اقلامی از نوعی که در بالا ذکر کردم داده شود.
حالا که رئیسجمهور دست استانداران را برای اعمال پارهای تصمیماتِ اقلیمی باز گذاشته است، آقای آشوری از این اختیار استفاده کند و هر چه زودتر دستوری قاطع و منصفانه که خیر جمعیِ مردم استان را در بر گیرد، صادر نماید. تا یکبار برای همیشه وضعیت بحرانی حمل سوخت، ناامنی در جادهها و موضوعی که در بالا شرح آن رفت پایان یابد.













