سخن بیراههای نیست اگر بگوییم بسیاری از صنایع و اماکن فرهنگی ورزشی میناب روی دور «خرابی» و «تعطیلی» افتادهاند. کارخانه تن ماهی، کارخانه آبلیموگیری، سالن یادگار امام، استخر، سالن تختی، کارخانهی قند و… همهی اینها مشت نمونهی خروار است.
یعنی در طول این دو دههی اخیر نه تنها کارخانهی مهم و مورد نیازی که با اقلیم و شرایط محیطی میناب سازگار داشته باشد احداث نشده بلکه همان یکی دو کارخانهای هم که شناسنامه میناب محسوب میشدند (نظیر کارخانه تن و آبلیمو) معیوب و تعطیل شدند.
برای بسیاری از تُجار مینابی «هزینه»ی احیای هر کدام از این دو کارخانه پول «خُرد» و تو جیبی به حساب میآید. اما طی نمودن روال اداری آن و صدور مجوز و به طور کلی همان کاغذ بازیهای دستوپاگیر گویی به مثابه گذشتن از هفتخان رستم است. از همین رو تجار و سرمایهدار باخود میگوید «چرا این همه سختی و دوندگی بکشم» سرمایهاش را بلند میکند و به بندرعباس، شیراز، اصفهان، مشهد و… برای ساختن مجتمع و برج سوق میدهد.
بنظرم اگر بخش خصوصی و سرمایهگذارِ دلسوزی که دلش برای مردم این شهر میتپد برای احیای این کارخانهها علاقه نشان دهد باید از وی حمایتِ ویژه شود. معنی این حمایت ویژه این است که پای استاندار را به میان کشید و با شرایط جذابی نظیر ارائه تسهیلات و معافیت از مالیات و این قبیل راهکارها اقدام نمود. اگر چنین راهکاری برای احیای آنها صورت نگیرد. کارخانهها همچنان به تعطیلی خود ادامه خواهند داد تاجایی که در فهرست «آثارباستانی» قرار خواهند گرفت!
اینهمه سواحل مکران و اقتصاد دریا محور میگید نمیتونید دوتا کارخانه تو میناب را دوباره فعال کنید اگه اینطوره دیگه اسم سواحل مکران را دیگه نیارید
آنچه میگویم به گردن میگیرم.
برخی مسولین غیر بومی استان هرمزگان. به عمد موجب نابودی کارخانه های استان میشوند. تا محصولات استان فارس و غیره در اینجا بفروش برسد.