استان هرمزگان در مقایسه با سایر استانها خیلی دیر در لیگ برتر بسکتبال صاحب تیم شد. با این همه، این استانِ اقتصادی به پشتوانهی صنایع و مراکز متمول و ثروتمندی که داشت میتوانست با یک برنامهریزیِ مدون و چندجانبه غیبتش را جبران نماید و در رده بزرگسالان اسم و رسمی پیدا کند.
اینکه گفتم در رده «بزرگسالان» و «لیگ» دلیلش این است که هرمزگان از دیرباز وقتی در ردههای پایه از سوی اداره آموزشوپروش و هیئتها تیم را به مسابقات کشوری اعزام مینمود اغلب با کسب مقام برمیگشت. یعنی این پتانسیل را داشت که همان زمان تیمی مقتدر در لیگ داشته باشد. اما غیبتش دلایلی داشت ازجمله اینکه متولی و شخص اول ورزشیاش (مدیر کل ورزشوجوانان.) آنقدر مقتدر و توانمند نبود که با یک همگرایی و تفاهمِ همکاری با این شرکتهای پرطمطراق باب مذاکره بگشاید تا ضمن توجه به زیر ساختها و آکادمی، تیمی شایسته متشکل از بازیکنان بومی روانه مسابقات نماید.
با این حال در سال ۱۳۹۸ شهرداری بندرعباس اولین چراغ این راه را روشن کرد. آنها توانستند طی سه سال متوالی ابتدا از لیگ دو به لیگ یک و سپس به لیگ برتر صعود کنند و نتایج مطلوبی در اولین تجربهشان کسب نمایند. اما در ادامه خیلی زود مشعل راهشان خاموش گردید و شهرداری نه تنها در رشته بسکتبال بلکه در رشته فوتبال هم دچار فروپاشی و اضمحلال شد.
پس از آن شرکتی تحت عنوان صنایع پشتیبان مسئولیت و مدیریتِ تیم فروپاشی شدهی شهرداری را با همان کادر و بازیکنان به عهده گرفت اما به نیمفصل نکشید که سلب مسئولیت نمود و زیر بار هزینههای هنگفت تیمداری نرفت.
پس از کشوقوسهای فراوان و ناراحتی و نگرانیِ اهالی بسکتبال، فولاد هرمزگان پذیرفت این تیمِ از همهجا رانده و مانده را زیر چتر خود بگیرد.
با توجه به تجربه فولاد در حوزه ورزش و کارنامه قابل قبولی که در سایر رشتهها داشت انتظار میرفت بسکتبال را هم بسان فوتسال و فوتبال ساحلی به نظم و ثبات برساند.
اما اکنون پس از تجربهای چهار ساله و واکاوی تیم در سطوح مختلف همه چیز عیان است که دستکم کسانی که مدیریت بخش بسکتبال فولاد را برعهده گرفتهاند کارآزموده و کاربلد نیستند.
فولاد میبایست از سال دوم به بعد کلنگ ساخت سالن اختصاصی بسکتبال را به زمین میزد و تیمهای پایه و آکادمیکش را با استفاده از مربیان مجرب بومی تشکیل میداد. اما نه تنها به این سمت گامی برنداشت بلکه به زحمت توانسته همین تیم فعلی را (علیرغم نارضایتی بازیکنان در پرداخت مطالباتشان.) حفظ نماید.
در طول این سه چهار فصل اخیر این بازیکنان بودهاند که مدام از هر سو ضربه خوردهاند و بین شهرداری، صنایع و فولاد در دقیقهی ۹۰ برای ثبت قرارداد پاس کاری شدهاند. آن هم با هزار منت و عدم پرداخت به موقع مطالباتشان و تنها با یک سرمربی و کسب نتایج شرمآور و ضعیف (در سه فصل گذشته.) که به زنگ تفریح تیمها بدل شده بودند.
اعضایی که اکنون در فولاد سکان هدایت تیم را بر عهده گرفتهاند و تیم را با چنین کادر فنیای بستهاند مسبب اصلی این وضعاند. گویا کاریکاتوری از بسکتبال را میخواهند که به عنوان ویترین و نمایندهی شرکت «حضوری در جهت رفع تکلیف» در لیگ داشته باشد تا از این راه عدهای هم به نان و نوا برسند! به گمان من مدیرعامل فولاد باید خود رسماً به این حوزه ورود کند.
در یادداشتهای بعد با جزئیات به این موضوع خواهم پرداخت. بهویژه استمرارشان با این سرمربی که باعث شده شائبههای زیادی تقویت شود!
مهدی میرآبی
نویسنده و روزنامهنگار
بهترین مربی استان محمد غلامی بهترین استعدادها هم ولی عصر میناب